• وبلاگ : فلسفه دين
  • يادداشت : قرآن کلام خداوند نويسنده : سيدعطالله مهاجراني
  • نظرات : 0 خصوصي ، 9 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    ريشه هامان سوي آ بي مي دوند

    ما نبوديم سايه ما نور شد نور گشتيم جلوه ما حور شد
    حال ما پر نور بود پر شور شد نفخه اي شد شور ما در صور شد
    نفخه آن صور شد در ناي ما ما الف گشتيم او شد باي ما
    آن الف با باي خود همخواب شد ابر آگاهي از آن پر آب شد
    بو سه بر معشوق چون زد ناي ما ناي ما زان بوسه ها شد هاي ما
    نفخه اش از ناي بگذشت هوي شد هوي او در قلب ما رهپوي شد
    هوي او شد موسي درگاه ما عشق او شد عيسي آگاه ما
    شرحه شرحه گشت ابر جان ما قطره هاي عشق شد باران ما
    آسمانها و زمين پر آب شد جمله پهناي زمين سيلاب شد
    جمله آگاهي ما در آب شد جهل بر ما آتشي بي تاب شد
    آب زان آتش چو دور از خويش شد خاک گرديد و دلش پر ريش شد
    ريشه ها مان سوي آبي ميدوند تا که آبي در کشند آکه شوند
    آب ساقي مدام جان ما عشق و آگاهي و هم ايمان ما
    لوح آن عشقست و آگاهيست آب جلوه نور است و پيداييست آب
    جمله پيداها در او پيدا شده جمله زشتي ها از او زيبا شده
    جهل و تاريکي تو از خود دور دار قلب و جانت تشنه آن نور دار
    گر تو خواهي ساقي جانت شود زنده دارد نور و ايمانت شود
    خاک تو آن نان عيسايي شود آب تو جام مسيحايي شود
    نفس تو پاک است عيسي خود تويي قلب تو نور است موسي خود تويي
    بر الفباي وجودت کن نظر اقراء باسم ربک داري بسر

    ناصر طاهري بشرويه.........روشنا

    rroshanaa@yahoo.com