هوی یا هدی؟بخش پایانی
نوشته شده به وسیله ی محسن انبیائی در تاریخ 87/2/14:: 12:6 صبح
ما هر قدر ذهن پیامبر را پاک و خالص و حافظه او را نیرومند و خطا پذیر تصور کنیم، نمی توانیم نسبی بودن ظرفیت درک و فهم انسان و تأثیر زمینههای تجربی و تربیتی او را در آنچه میفهمد نادیده بگیریم. در این صورت جریان وحی همچون آب خالصی که از منشآ جوشش و جریان خود به تدریج رنگ و رسوب بستر را میگیرد، سخنان پیامبر تلقی او از کلام الهی و درک و فهمی نسبی، با توجه به امی بودن آن رسول، محسوب میگشت، نه عین کلام الهی و آنچه برای هدایت بشر تا آخرت نازل شده است.
شکیب نه شتاب: طه ???
فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن یُقْضَى إِلَیْکَ وَحْیُهُ وَقُل رَّبِّ زِدْنِی عِلْمًا
پس خداوندِ پادشاهِ حقِ برتر و بالاتر است و تو به خواندن (آنچه بر تو وحی میشود) قبل از اتمام آن شتاب مکن و بگو پروردگارا علم مرا بیفزای. این آیه نیز همچون آیه ??? سوره قیامت رسول را از شتاب برای خواندن آنچه بر او الهام میشود، قبل از انقضای وحی، باز میدارد و انگیزهاش را برای علم بیشتر افزایش میدهد.
آیا چنین توصیهای اگر محتوای وحی محصول تراوشات فکری و تجربه و تفکر و تلاشهای سیاسی اجتماعی پیامبر بود معنائی داشت؟
کدام منطق ممانعت از شتاب و شکوفائی ذهن خلاق و جرقههای جستجو گرانه را میپذیرند؟
در این صورت، مطالبِ علمیِ فراوان قرآن را که دور از ذهن معاصرین پیامبر بوده است، چگونه میتوان توجیه کرد؟
به قول «موریس بوکای» پزشک عالیقدر فرانسوى: «نمی توان پذیرفت که بسیاری از مطالب قرآنی که جنبه علمی دارند، با توجه به درجه آگاهی و معلومات در زمان محمد(ص) اثر یک انسان باشد... بدین ترتیب کاملاً معقول و صحیح است که نه تنها قرآن را به عنوان یک وحی بپذیریم، بلکه حتی به اصالت تضمین شدهای که عرضه میدارد، و وجود قضایای علمی که پس از تحقیق در زمان ما به عنوان یک شکست برای فرضیات بشری تلقی میشود، برای «وحی قرآنی» نیز مکانی کاملاً ممتاز قائل شویم.»
مکانیسم محافظت کننده از وحى (در برابر عوامل بیرونی و درونی ذهن پیامبر) سوره جن ?? تا ??
عَالِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلَى غَیْبِهِ أَحَدًا .
إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا .
لِیَعْلَمَ أَن قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالَاتِ رَبِّهِمْ وَأَحَاطَ بِمَا لَدَیْهِمْ وَأَحْصَى کُلَّ شَیْءٍ عَدَدًا .
(خداوند)، دانایِ پنهانیهای عالم است و هیچ کس را بر اسرار غیبش آگاه نمی سازد.
مگر رسولی را که پسندیده باشد، (در این صورت حتماً) رصدی (نیروی نگهبان و مراقبی) از پیش رو و پشت سر (مسیر بین گیرنده وحی تا مردم و بین مبدأ وحی تا رسول) داخلِ (سیستم) میکند.
تا بداند (اطمینان حاصل نماید) رسالت پروردگارشان (انتقال وحی به مردم را) ابلاغ کرده اند یا نه، خداوند به انچه در (اندیشه و دل) آنان است، احاطه کامل دارد و به شماره (کمیت) هر چیز در عالم آگاه است. از آیات فوق اجمالاً نتایج مهم زیر استنباط میشود:
?- خداوند رصدی (نیرو یا فرشته ای) بر رسولان گیرنده وحی میگمارد تا آنچه را بر آنان وحی میشود، بدون کم و کاست و دخالت ذهن و اندیشه به مردم ابلاغ نمایند.
?- این رصد، هم مسیر ابلاغ به مردم را حفاظت میکند و هم مسیر مبدأ صدور تا گیرنده وحی، یعنی جبرئیل را (بین یدیه و من خلفه)
?-ظرفیتهای ذهنی گیرندگان وحی و میزان معلومات و تجربیات زندگی آنها برای فرستنده وحی کاملاً آشکار است و او احاطه کامل به افکار و اندیشههای آنان دارد، لذا میتواند از نفوذ نظریات و برداشتهای شخصی آنان در محتوای وحی ممانعت نماید.
?- عدد اشیاء، یعنی نظام مقداری همه چیز، از جمله وحی و مباحث هدایتی، نزد خدا شمرده شده و متناسب و مقدر است. بنابر این، نمی تواند تابع تلقی ذهنی و استنباطهای مستقل و پیش بینی نشده و خارج از نظام تقدیریِ فرد گیرنده باشد. مرحوم طباطبائی ذیل این آیه در تفسیر المیزان گفته است: «سلوک رصد پیش رو و پشت سر رسول برای حفظ وحی از هر تخلیط و تغییر دادن، یعنی کم و زیاد کردن است ... برای این رصد میگماریم تا محقق شود که رسولان رسالاتِ پروردگارشان را به مردم ابلاغ کرده اند و بدون تغییر و تبدیل ابلاغ کرده اند... آیه شریفه میرساند که وحی خدا، از مصدر وحی گرفته تا نفس رسول و از رسول گرفته تا مردم، از هرگونه تغییر و تبدیلی ایمن است.» طباطبائی مفهوم تعبیر «بین یدیه و من خلفه» را «امتداد و مسافت موهومی دانسته که انسان از شنیدن کلمه رسالت در ذهن خود تصور میکند». «بین یدیه»، یعنی مردمی که رسول به سوی آنها فرستاده شده و «من خلفه» یعنی مصدر وحی.
تضمین حفاظت ابدی در برابر عوامل ابطال کننده علاوه بر آیات ?? تا ?? سوره جن که مکانیسم محافظت کننده از وحی را از طریق «رصد» (نیرو یا فرشته محافظت کننده» بیان میکند، آیات دیگری نیز بر تضمین سلامت وحی، از دخالت عوامل بیگانه تکیه دارد که ذیلاً به مهمترین آنها اشاره میکنیم:
?- حجر ?
اِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ
همانا ما خودمان ذکر را نازل کرده و همانا ما خود محافظ آن هستیم.
در این آیه کوتاه، مسئله محافظت از وحی از چندین طریق ادبی مورد تأکید قرار گرفته است (??) همه این ادوات تأکید نشان میدهد تا چه حد موضوع حفاظت از وحی مهم و محوری میباشد.
منظور از «ما» (انّا، نحن) در آیه فوق خداوند و فرشتگان، یعنی همه عوامل و نیروهای مؤثر و دست اندر کار جهان هستی، میباشند که در حفاظت از «ذکر» (قرآن) در برابر عوامل و اندیشههای ابطال پذیر بشری مشارکت دارند.
منظور از حفاظت، حفاظت مطلق و همیشگی از زمان نزول وحی تا قیام قیامت بوده، هم ظرفِ پذیرنده وحی، یعنی قلب پیامبر را شامل میگردد و هم ظرف زمانی ِ پس از ابلاغ و تلاوت آیات برای مردم را، تا آخر زمان. این سخن را آیه زیر بهتر توضیح میدهد:
?- فصلت ?? و ??
... َإِنَّهُ لَکِتَابٌ عَزِیزٌ
لَا یَأْتِیهِ الْبَاطِلُ مِن بَیْنِ یَدَیْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِیلٌ مِّنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ
محققاً آن (قرآن) کتابی فراتر (ابطال ناپذیر) است. باطل نه از پیش رو (زمان حال و آینده) و نه از پشت سر (گذشته تاریخ) بر آن راه نمی یابد، (چرا که) از جانب حکیمی حمید نازل شده است. به تعبیر«المیزان»: «ما بین یدیه و من خلفه» زمان نزول قرآن و عصرهای بعد از آن تا روز قیامت را در بر میگیرد. یعنی قرآن از هر جهت مصون از دستخوش بطلان بوده، ممکن نیست چیزی که از قرآن نباشد در آن راه یابد و یا تحریف و تغییر نماید.» اینکه مکانیسم این محافظت چگونه است، برای ما روشن نیست، همین قدر گفته شده که آن حقیقت، پیام خواندنی دارای مجد و معنایی بس بلند است که در «لوح محفوظی» قرار گرفته است: بروج ?? و ??
بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَّجِیدٌ . فِی لَوْحٍ مَّحْفُوظٍ
بلکه این قرآنی مجید است . در لوحی محفوظ. اتفاقات غیر منتظرهای همچون: افک عایشه، جنگ احزاب، داستان ابولهب، شیطنتهای منافقین و امثالهم که به آنها به عنوان حوادث غیر مترقبه و پیش بینی نشدهای که در شکل گیری قرآن نقش داشته اند، نگاه میشود، تماماً محملها و مصادیقی برای انتقال پیام بوده اند و اگر چنین حوادثی اتفاق نمی افتد، در قالب حوادث دیگری این پیامها منتقل میگردید.
ما اگر شرایع الهی را صد در صد تابع تحولات تدریجی شخصیتی و تجربه تاریخی رسولان بدانیم، در توجیه تحولاتی که قرآن از زندگی آنها بیان داشته، دچار تناقض میشویم.
علوم دقیقه نظم فعلى قرآن را اثبات مى کند آیا جای یک یک سورهها و آیات به دستور خدا و زیر نظر خاص پیامبر تعیین شده و قطعیت یافته و به همان ترتیبی که الان در دست ماست تقدس ماورائی دارد، یا بر مبنای دخالت نظر و اجتهاد اصحاب شکل گرفته است؟
اگر در گذشتههای دور با فلسفه و کلام و عرفان و ادبیات، رسیدن به حقیقتِ وحیانی بودن کامل قرآن، مشکل و محال مینمود، امروز از طریق علوم دقیقه، بخصوص ریاضیات و آمار و به کمک کامپیوتر و ابزار الکترونیکی، به نتایجی میتوان رسید که با کنکاشهایِ قابلِ چون و چرایِ عقل نظری، تفاوت اساسی دارد. در اینجا دیگر ذوق و سلیقه دخالتی ندارد و ارقام و اعدادِ قطعی، منصفان را مجبور به تسلیم میکند.
ملاحظات «رشاد خلیفه» محقق مصری، در کشف کد ریاضی قرآن (هرچند بعدها ادعاهای باطلی کرد و برخی یافتههایش جای چون و چرا دارد) حقایق غیر قابل انکاری را آشکار ساخت. مضرب مشترک بودن عدد ?? در ?? سورهای که با حروف مقطعه آغاز میشوند، و صدها شاهد آماری برای اثبات این نکته و نکات ریاضی فراوانی که توسط او یا شاگردانش مطرح گردید (از جمله روابط بسیار حیرت آوری که اعداد ? و ? و ?? و ... در قرآن دارند) نشان داد که حتی یک کلمه را نمی توان در قران جا به جا کرد، چه آنکه خواسته باشیم اجتهاد اصحاب را در ترتیب فعلی قرآن دخیل بدانیم.
تحقیقات فوق در ایران نیز از جمله توسط آقای دکتر سید محمد فاطمی استاد فیزیک دانشگاه تهران پیگیری و تکمیل گردید و در سال ???? در مجموعهای به نام «آیت کبری» همراه با دهها جدول و نمودار با صدها رابطه شگفت آور ریاضی عرضه گردید.
نویسنده دیگر مصری «عبدالرزاق نوفل» در کتاب «معجزات عددی قرآن» به حدود ??? رابطه یا تساوی عددی در قرآن اشاره کرده همچون تساوی واژههای متضاد: دنیا و آخرت، صبر و شکر، زن و مرد، شیطان و فرشته و ... همچنین تکرار ??? بار کلمه یوم (مساوی تعداد روزهای سال)، ?? بار کلمه شهر (تعداد ماههای سال) و ... روشنگر این حقیقت اند.
کتاب «سیر تحول قرآن» (??) که از زاویه و با متدی دیگر در جستجوی کشف ترتیب نزول آیات سورههای قرآن بوده، بدون پیش داوری و فرضیه ذهنی قبلی و تحمیل تئوری و تمایلات اعتقادى، به نتایجی رسیده است که نشان میدهد تعداد کلمات و آیات نازل شده در ظرف ذهن پیامبر، در تمامی بیست و سه سال رسالت، چه آن زمان که پیامبر فقط خدیجه (س) و علی (ع) را در کنار داشت و مذهبش مخفی بود، چه آن زمان که دعوتش علنی گشت و اسلام شبه جزیره را فرا گرفت و هر ماه در جنگ و جریانی اجتماعی بود و مناسباتی با دنیای آن روز پیدا کرد، در همه حال ثابت و یکنواخت و «کیلی» ثابت! داشته است، این سخن یعنی استقلال وحی از تجربه درونی و بیرونی پیامبر!
جناب دکتر سروش عزیز،
با عذر خواهی از تصدیع و طولانی شدن کلام و با دعای سلامتی و سعادت و سبقت و سرعت در نیل به مغفرت و رحمت الهی برای شما، سخن خود را با تکرار آیهای که در ابتدای مطلب آوردم، و دعائی که از زبان راسخین علم به دنبال آن آمده است، ختم میکنم: ... و راسخان (ریشه داران) در علم گویند:
بدان باور داریم، همه کتاب از جانب پروردگار ماست، و تنها خردمندان پذیرای این پندند.
پروردگارا، دلهای ما را پس از آنکه هدایتمان کردی دستخوش انحراف مگردان
(تا در کشف مبهمات قرآن دچار لغزش نشویم) و از جانب خویش رحمتی بر ما ارزانی دار
که بخشاینده تویی، تو
کلمات کلیدی :