معاد در آئین یهود 3
نوشته شده به وسیله ی محسن انبیائی در تاریخ 89/7/30:: 6:48 صبح
.
ح: اتفاقاتی که جز با اعتقاد به معاد توجیه مناسب نمی یابند:
قرآن در ضمن بیان تاریخچه قوم بنی اسرائیل به ذکر اتفاقاتی می پردازد، که موید آن است که این قوم به معاد اعتقاد داشته اند.
زمانی که قوم بنی اسرائیل از وی درخواست ملاقات حضوری با خدا را نمودند، موسی علیه السلام از میان قوم خویش هفتاد نفر را برای ملاقات با خداوند برگزید. به خاطر این درخواست نامعقول بنی اسرائیل، عذاب الهی این هفتاد نفر را فرا گرفت و همگی به هلاکت رسیدند. پیامبر الهی به خاطر وجود مصالحی از خداوند درخواست نمود، که خدا ایشان را مجددا زنده نماید:
" و اختار موسی قومه سبعین رجلا لمیقاتنا فلما اخذتهم الرجفه قال رب لو شئت اهلکتهم من قبل و ایای اتهلکنا بما فعل السفهاء منا " (اعراف: 155)
در پی درخواست موسی از خداوند، این افراد بخشیده شده و مجددا به زندگی برگشتند. حال چگونه این افراد که خود با چشمان خویش زندگی در سرای دیگر را دیده و آن را تجربه نموده اند، می توانند به انکار آن بپردازند؟ هنگامی که این افراد داستان تجربه زندگی بعد از مرگ خویش را برای دیگران تعریف نمایند، دیگر چندان معقول نیست، که آنها نیز بی اعتقاد به معاد باقی بمانند. حتی این تجربه عملی و عینی می تواند بسیاری از سوالاتی را که برای انسانها در باب بازگشت به حیات و زندگی دوباره وجود داشته و دارد را به خوبی حل نماید.
همچنین قران داستان فردی را بیان می نماید، که به ناحق به قتل رسیده بود، اما قاتل او مشخص نبوده و به همین خاطر آنان دست به دامان پیامبر الهی گردیدند. موسی علیه السلام به آنان فرمان داد که گاوی را ذبح نموده و پاره ای از آن گاو را به بدن شخص مقتول بزنند، تا او زنده شده و خود سخن بگوید و قاتل خویش را مشخص نماید.
" و اذ قتلتم نفسا فاداراتم فیها و الله مخرج ما کنتم تکتمون " (بقره: 72)
اگر این افراد به معاد اعتقادی نمی داشتند، بایستی در جواب می گفتند، که شخص مرده، از بین رفته است و امکان برگشت به حیات را ندارد، حال آنکه چنین سخنی از آنان سر نزده و تنها از نحوه زنده نمودن شخص مقتول اظهار تعجب نمودند:
" و اذ قال موسی لقومه ان الله یامرکم ان تذبحوا بقره قالوا اتتخذنا هزوا قال اعوذ بالله ان اکون من الجاهلین " (بقره: 67)
حتی اگر کسی ادعا نماید، که این اعتراض در حقیقت اعتراض به اصل معاد و زنده شدن بعد از مرگ می باشد، باز هم این ماجرا که نمونه عینی از زنده شدن بعد از مرگ می باشد، باعث می شود که دیگر کسی از این قوم نتواند نسبت به این مساله بی اعتقاد باقی بماند.
راز ذکر نشدن معاد درتورات
اکنون که مشخص گردید، که در دین حضرت موسی علیه السلام اعتقاد به معاد وجود دارد، این سوال مطرح می شود که چرا این مساله در تورات به هیچ وجه ذکر نشده است و یا در خوش بینانه ترین حالت، اگر ذکر گردیده، چرا به اندازه لازم بر آن تاکید نگردیده است؟
نسبت به این سوال و سوالات مشابه دیگر، یک جواب مشترک وجود دارد که همیشه راه گشا می باشد و در خلال بحث های گذشته به آن اشاره گردید و آن، این است که به هیچ وجه نمی توان آن چه که اکنون موجود است، را همان تورات نازل شده بر موسی دانست. حتی اگر کسی بتواند ادعا نماید، که آنچه که اکنون موجود است، از ناحیه الهی افاضه گردیده ، باز هم قادر نیست که این مشکل را حل نماید، چرا که مشخص است که توراتی که بر موسی علیه السلام نازل گردیده است،بسیار بیشتر از آنی است که به دست اقوام متاخر رسیده است. پیامبر الهی تنها بخشی از این کتاب آسمانی را در اختیار قوم خویش قرار داده است و همان بخش اندک نیز در طول حوادث تاریخی همچون حمله بخت النصر دچار آسیب جدی گردیده است. نباید از خاطر دور داشت که بر خلاف مسلمانان که مطابق با توصیه های دینی علاقه وافری به حفظ کتاب آسمانی خویش در لوح دل خویش داشتند، قوم بنی اسرائیل به این کار چندان رغبتی نداشته و حتی تورات مکتوب را نیز به صورت یک جا نگهداری نمی نمودند. این سلسله مسائل، زمینه را برای از بین رفتن این کتاب فراهم می نمود. بنا بر تحقیقات تاریخی اصل تورات در حمله بخت النصر کاملا از بین رفته و سپس این کتاب توسط بزرگان دین یهود بازنویسی گردید.
بنا بر این، از نگاه تاریخی، کاملا موجه است که اعتقاد به معاد در تورات اصیل ذکر گردیده است، اما در بازنویسی آن توسط این قوم، این اعتقاد به فراموشی سپرده شده است. چنانچه که سامریان، از فرقه های باستانی این دین، معتقد بوده اند که اندیشه معاد در تورات وجود داشته است، اما دستخوش تحریف گردیده است (الباش، ص252)
اما علاوه بر این، عامل دیگری را می توان یاد کرد که در عدم ذکر یا عدم تاکید فراوان بر مساله معاد در تورات، تاثیر فراوان دارد. همانگونه که در ابتدای این گفتار ذکر شد، کتب آسمانی هر چند که از نظر محتوا کاملا با یکدیگر هماهنگ می باشند، اما با توجه به شرایط مختلف زمانی و مکانی، می توانند در اسلوب بیانی و نوع مطالب مطرح شده با یکدیگر تفاوت داشته باشند. اکنون این مساله را نسبت به اصل معاد پیگیری می کنیم. در قرآن تاکید فراوانی بر مساله معاد صورت گرفته است؛ دلیل اصلی این کار انکار معاد از سوی مشرکان جزیره العرب می باشد. کاملا طبیعی است که در مقابل عقیده این افراد، قرآن بر این نکته دست گذاشته، ادله آن را بیان نماید، شبهات آنها را حل نماید و برای سوالات آنها جواب مناسب ارائه نماید. هر پیامبر دیگری هم که با این فرهنگ مواجه می شد، همین رویه را در پی می گرفت. اما در مورد حضرت موسی علیه السلام جریان کاملا متفاوت است. در زمان ایشان قوم بنی اسرائیل همچنان به معاد معتقد بودند و این اعتقاد که از انبیاء پیشین به آنها رسیده بود، دستخوش تغییر اساسی نشده بود. این حقیقت در بسیاری از آیات قرآنی به روشنی بیان گردیده است، که در میان آیات ذکر شده در این گفتار مشخص است. از این رو دلیلی برای تاکید بر این مطلب وجود نداشته است. چنانچه اصل وجود خالق و آفریدگار برای آنها کاملا بدیهی بوده و نسبت به آن هم دلیل چندانی در تورات مشاهده نمی شود. جالب آن است که نه در ده فرمانی که در کتاب مقدس به عنوان میثاق خداوند با قوم یهود بیان گردیده است و نه در گزارش قرآنی از این میثاق که با روایت توراتی آن اندکی تفاوت دارد، اثری از این دو آموزه به چشم نمی خورد. اما از آنجا که این قوم گاه مبتلای به پرستش الهه های دروغین گردیده بودند، نخستین فرمان از این ده فرمان به این مساله اختصاص پیدا نموده است.
یک اشکال
تمام آیات قران در مساله اعتقاد این قوم به معاد هم داستان می باشند، تنها در مورد یکی از آیات قرآن این احتمال وجود دارد، که نقضی بر این کلام باشد:
" ثم آتینا موسی الکتاب تماما علی الذی احسن و تفصیلا لکل شیء و هدی و رحمه لعلهم بلقاء ربهم یومنون " (انعام: 154)
در آیه فوق بیان گردیده است، که یکی از حکمتهای انزال کتاب آسمانی بر موسی علیه السلام آن است که قوم وی به آخرت ایمان بیاورند که لازمه این سخن آن است، که قوم وی تا قبل از رسیدن کتاب آسمانی اعتقادی به معاد نداشته اند. در جواب اشکال فوق بایستی به تفاوت میان اعتقاد و ایمان اشاره نمود. چه بسا انسان به مطلبی معتقد باشد، اما هنوز به آن ایمان پیدا نکرده باشد. ایمان درجه بالاتر از اعتقاد است و در آن علاوه بر آگاهی نوعی گرایش نیز وجود دارد (مطهری، ص 245) از همین روست که در برخی تفاسیر، در بیان و شرح فراز فوق آمده است که " لکی یومنوا به ایمانا صحیحا " (ابن عجیبه، ج2، ص188)و یا " الایمان العلمی او العیانی " (ابن عربی، ج1، ص222)
بنا بر این بنی اسرائیل به زندگی در سرای دیگر و مواجهه با عذاب و یا ثواب الهی معتقد بوده اند، اما این اعتقاد در وجود آنان به آن اندازه راسخ نبوده، تا بتواند مانع آنان از انجام محرمات الهی شود.
نتیجه گیری
از خلال مطالب مطرح شده مشخص گردید که از نگاه قرآنی، اعتقاد به مساله معاد در آئین حضرت موسی علیه السلام مانند همه پیامبران الهی وجود داشته است و این نظریه که این اعتقاد بعدها توسط انبیاء متاخر به این دین افزوده گردیده است، اندیشه ای ناصواب است. اساسا تمامی آموزه های اعتقادی ادیان یکی می باشد و اگر اندیشه ای خاص در یک دین دارای اهمیت بیشتری می باشد، تنها به خاطر شرایط فرهنگی خاص آن قوم می باشد. از همین روست که اندیشه معاد در تورات (بر فرض که تورات موجود را گزارش کاملی از تورات نازل شده بر پیامبر الهی بدانیم) چندان مورد تاکید قرار نگرفته است، چر که بر خلاف مخاطبان نبی مکرم اسلام که به زندگی در سرای دیگر اعتقادی نداشتند، قوم بنی اسرائیل به معاد معتقد بوده و خود نمونه های فراوانی از زنده شدن مردگان را در همین دنیا به چشم دیده بودند.
منابع و مناخذ
قرآن کریم
کتاب مقدس
طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1417
محیی الدین محمد، ابن عربی، تفسیر ابن عربی، بیروت، دار احیاء التراث العربی،1422
احمد بن محمد، ابن عجیبه، البحر المدید فی تفسیر القرآن المجید، قاهره، دکتر حسن عباس زکی،1419
مطهریف مرتضی، فلسفه اخلاق، تهران، صدرا، 1374
سلیمانی اردستانی، عبد الرحیم، یهودیت، قم، آیت عشق، 1384
کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1365
محمد بن حسن، حر عاملی، وسائل الشیعه، قم، موسسه آل البیت لاحیاء التراث، 1407
مسیری، عبدالوهاب، دایره المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم، تهران، دبیرخانه کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین، 1383
الباش، حسن، القران و التورات، این یتفقان و این یختلفان، بیروت، دارالقتیبه،1420
ناس، جان، تاریخ جامع ادیان، تهران، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، 1370
حسن، جعفر هادی، الیهود و الحسیدیم، دمشق، دارالعلم، 1993
محمد ابراهیم، جناتی، الیهود قدیما و حدیثا، النجف الاشرف، مطبعه الادب، بی تا
کلمات کلیدی :