آماده گفتوگو تا روشن شدن حقیقت-دومین نامه آیتالله سبحانی به سر
نوشته شده به وسیله ی محسن انبیائی در تاریخ 87/2/15:: 6:19 صبح
آیتالله سبحانی در دومین نامه خود به دکتر سروش ضمن تذکر و یادآوری برخی نکات مثبت زندگی گذشته وی خالصانه از وی خواسته است در علل تغییر نزولی خود به کاوش بپردازد.
در این نامه درخصوص مباحثی همچون «دوری دوستان قدیم از سروش»، «حقیقت وحی»، «محمد(ص) بشری که دارای بعد وحیانی است»، «ناسازگاری برداشتهای بشری ما ازقرآن با علم بشری» و موضوعات کلامی دیگر آمده است.
دومین نامه آیتالله جعفرسبحانی که با عنوان «دانشمند محترم جناب آقای دکترسروش» آغاز شده است، عینا در ذیل میآید.
بسم الله الرحمن الرحیم
دانشمند محترم جناب آقای دکتر سروش
با اهدای سلام
نامه جنابعالی همراه با مصاحبه دوم که در برخی از روزنامهها منتشر شده بود، به دستم رسید. برای این که در داوری، دچار لغزش نشوم دوبار آن را به دقت خواندم. لازم دیدم یک رشته تذکراتی را تقدیم کنم، امید است دربارة آنها تأمل و دقت بشتری فرمایید.
شکی نیست که شما پس از بازگشت از «لندن» به ایران، در آغاز انقلاب اسلامی، مبدأ آثار نیک و سازندهای بودهاید. کتاب «نهاد ناآرام» شما که در آن حرکت جوهری را به زیباترین بیان مطرح کردهاید، از ارزش بالایی برخوردار است. همچنین اثر دیگرتان به نام «دانش و ارزش» موجی در میان علاقهمندان به مسائل فلسفی و کلامی پدید آورد، و نیز تدریس نهجالبلاغه از نظر اخلاقی اثر مثبتی داشت، و پیوسته شما در دل علاقهمندان و جوانان و عالمان دینی جای باز میکردید. دوست عزیز شما که نامش را نمیبرم، نقل میکرد: هنگامی که جنابعالی در دبیرستان علوی درس میخواندید دفتری برای کارهای روزانه داشتید و اگر ترک اولایی از شما سر میزد، در آن دفتر یادداشت میکردید، تا بعداً جبران کنید و از این طریق به سفارش علمای اخلاق در مورد «مشارطه و مراقبه» جامه عمل میپوشانیدید.
بنابراین، باید در جستجوی علتی باشید که چرا آن قرب و منزلت، پس از مدتی قوس نزولی پیدا کرده است. باید در این پدیده که در زندگی شما رخ داده است کاوش کنید و علت آن را به دست آورید. روی آوردن سیل جوانان روزی، و دوری جستن دوستان و محبان، روز دیگر، دو پدیدهای است که قطعاً بدون علت نخواهد بود.
علل فاصلهگیریها
1. دوستان شما از زمانی به تدریج از شما فاصله گرفتند که شما مسألة قبض و بسط شریعت را مطرح کردید و دربارة آن کتاب مستقلی در چند صد صفحه منتشر کردید. با این که حضوراً به جنابعالی عرض کرده بودم که این نظریه به خاتمیت ناسازگار است، زیرا شریعت ثابت، اما فهم متغیر سبب میشود که هیچ گزاره یقینی در اسلام نباشد و همة اندیشههایی که از قرآن و سنت و عقل و خرد به دست آوردهایم پیوسته لرزان بوده و به مرور زمان دگرگون گردد و این نکته را در یک مجلس طولانی در منزل آقای فاضل میبدی در حضور دوست عزیزتان آقای «رخ صفت» یادآور شدم و درخواست کردم که در این مسأله تجدید نظر کنید.
2. طرح مسأله «صراطهای مستقیم» در مقابل قرآن که فقط به یک صراط تکیه میکند و میگوید: «و هذا صراطی مستقیماً فاتبعوه و لا تتبعوا السُّبل فتفرق بکم عن سبیله»(انعام/153) باز فاصله را زیادتر کرد و قلوب مملو از مهر و محبت به بیان و قلم شیرین شما را، از شما دور ساخت.
3. روزگاری مسألة حسن و قبح عقلی را مطرح کردید و از خود گرایش اشعرگری نشان دادید و نظرتان این بود که باید «حسن و قبح» را از شرع گرفت، نه از عقل، و آنچه قرآن و یا سنت متواتر بر زیبایی یا نازیبایی فعل صحه گذارده است، برای ما کافی است، دیگر نیازی به تحسین تقبیح عقلی نیست.
در انجمن فلسفه و حکمت، سه نوبت سخنرانی دربارة حسن و قبح عقلی ایراد کردم و در آن یادآور شدم که اگر حسن و قبح عقلی را به کلی انکار کنیم حتی حسن و قبح شرعی نیز ثابت نمیشود، زیرا یکی از احتمالات این است که آنچه قرآن گفته، جدّی نبوده و خلاف واقع بوده است. رفع این احتمال از خود قرآن امکانپذیر نیست، زیرا همان شبهه به گفتار دوم نیز متوجه است، اینجاست که باید از حسن و قبح عقلی بهره بگیریم و بگوییم که کذب و دروغ بر خداوند کریم که توانا و حکیم است، قبیح است و هر چه گفته است از صحت و استواری برخوردار است. به خاطر دارم که شما این بخش را پذیرفتید.
4. خاتمیت و مرجعیت علمی امامان معصوم مطرح شد و دیدگاه شما این بود که مرجعیت علمی آنان با اصل خاتمیت سازگار نیست و در این مورد، نقدی حضور عالی ارسال شد و تا کنون پاسخ آن را دریافت نکردهام، و همین نیز یکی از اسباب فراق و جدایی گردیده است.
5. اخیراً نیز مسألة تفسیر وحی به نحوی که بیان خواهد شد، مصداق این مثل شد که «گل بود و به سبزه نیز آراسته شد»!.
شما باید در علل فراق و جدایی بیش از این فکر کنید وگرنه حضرتعالی همان نویسندة توانا و گویندة شیوا سخنی بودید که همه شما را دوست داشتند و اظهار علاقه میکردند.
کلمات کلیدی :