آري اينجا سدره المنتها است. اينجا همه شاخ وبرگهاي وجودت،همه جوارح ات به آن که ميرسند اسم وصفت خود را ترک مي کنند و به فعلييت محض تبديل مي شوند. از عرض و فرع به اصل مي رسند. اينجا نز ديک جنت الماوي است.همانجا که اگر وارد شدي وشاهد شدي در باز گشت به جوارح ات ، وارد باغهاي بهشت مي شوي که نهر هاي حيات در بستر آن جاري اند. گويي از زمين به آ سمان ، از ظلمت به روشنايي ، از ملک به ملکوت ، از فرش به عرش و از عالم شاهد به عالم غايب وارد شده اي. به ديدار غيب شهادت مي دهي. در حالي که يقين داري خواب و فراموشي تو را فرا نگرفته است. اينجا سکينه قلبي دار ي و به مقام رضا و رضايتمندي رسيده اي ، آ گاهي محض شده اي . اتحادي عاشقانه و آ گاهانه با خود يافته اي. نفس تو و نفس رب تو يکي شده است. ناظر و منظور خودت شده اي . به لايموت و ازلي و ابدي بودن خودت شهادت مي دهي. لاهوت تو با ناسوت تو به لذ ات روحاني و عشق ورزيهاي آسماني و ملکوتي مي پردازد.
از تولد و مرگ رها شده اي ،"لم يلد و لم يولد" شده اي.همه صفات و قواي تو کامل شده است .خود را متجلي به صفات حق مي بيني.
عيساي نجات يافته و نجات دهنده شده اي.جسم زمخت خود را به اشکال مختلف و کثير درعالم ملک و کثرت مي بيني که همان نان عيسايي است و دست به دست مي كنند و به همه مي رسد . جان لطيف خود را مي بيني که در جام هاي مسيحايي عشق و آگاهي ، در ميان همه مخلوقات ميچرخد و مي نو شند.
آري اينجا مسيح تو هستي. از نفخه روح القدس وهم آغوشي و اتحاد روحاني و ملکوتي "مريم عشق" و "فاعل آگاهي" تکوين يافته اي .
اينجا اتحادي با جان اشياء داري،هر لحظه با يكي از آيات هستي، به عشق ورزي آگاهانه مي پر دازي و زبان حال آنها مي شوي. سلطان ملك و ملكوت شده اي .الهه زمين و آسمان شده اي. هر لحظه بصورت فرشته اي نجات بخش با يكي از آيات ملك به نجوا مشغول مي شوي.
خود را مي بيني كه از چاه بلا و گرفتاري و بخل و حسد وطمع برادران همنوع ات نجات يافته اي و يوسف ملك تو هستي.
rroshanaa.mihanblog.com